خان خانان
به
فرمان خان بزرگ عوام
همه مطيع كنيد از شهر برانيد و ايشان را در مصّلي بيندازيد و گردن زنيد. اجنّه از
بطون زنان بيرون كشيد و پيش روي سگان بيفكنيد. از رودگان ايشان زه خمان بسازيد.
شهر را بسوزانيد و بناي بيوت و سراي ها به تخماق بكوبيد. آب انهارو سواقي بگردانيد
و بر شهر بر بنديد تا هوا عفن شود و پيرامون آن كشت و زرع نشايد و امكان دخول و خروج
نباشد .
و از
آن گاه از استخوان تمامت جماعت ايشان كه خودرا پارسيان خوانند ستون پيلپا بنا كنيد كه توبت اين قوم
گمراه بعالم درست نيست و دعوت پوشيده مي كنند. كاسه ي سر ايشان كس بكس با گِل و با
خون يكديگر اندوده كنيد تا مناره شود و آوازه ي آن به دور و نزديك رسد كه هركس غير
از اين كند سرش ببُرم.
و برجمله
كورشويد
دورشويد كه خان خانان با دهه و صده و هزاره ي جيش گران از اين ناحيت گذرد و بصوب بيابان افتد در شهرهاي نا امن تكاپوي كند كه در قطع
فتنه در غيرت و درجنبش آمده بجد
ايستاده ترك
غزا نكند تا همه را بزند و منهزم كند و اين مشكل مفسده حلّ شود . چنانكه خوشتر از اين
نشان نباشد كه نا امن ايمن شود و خدا نيست بجز يكي و بفرمود، اشداء علي الكفار.
No comments:
Post a Comment