Wednesday, January 23, 2019


    گوبي   

     پاي قفسه‌ ي كتاب‌ها، روي ميز تحرير، تنگ آب. توي تنگ گوبي شواليه‌، ماهي ريزه‌ ميزه‌ ي كف‌ زيِ آكواريومي با باله‌ هاي لگني به رنگ آبي خاكستري. كنار تنگِ آب بچه گربه‌ یي روي دمُش نشسته و با مردمك باريك به ماهي تويِ تنگ زُل زده است.
     دختر بچه در پروپاي دو سالگي‌اش بود. بالشك را از روي كاناپه‌ ي سالن برداشت كشان‌ كشان آورد اتاق پاي ميز تحرير. تاتي‌ تاتي‌ كنان برگشت سالن، بالشك را از روي نيمكت مُبلي برداشت کشان‌ کشان آورد اتاق پاي ميزتحرير، گذاشت روي بالشك. چهاردست‌ وپا روي بالش‌ها رفت. سرپا ايستاد. با پشت‌ دست به پوزه‌ ي گربه زد. دست بُرد از توي تنگ، شواليه را درآورد. گذاشت توي دهنش، قورتش داد.

No comments:

Post a Comment